شهر شوش از کهن ترین شهرهای جهان است. شهری باستانی که اسرار زیادی در آن پنهان شده اند. این شهر زمانی از مشهورترین، بزرگ ترین و زیباترین شهرهای جهان محسوب می شد و آوازه اش در تمام دنیا پیچیده بود. شهری که پایتخت قدرتمندترین امپراتوری های جهان بود. امروز هم، مهمان های موزه لوور می توانند بخش بسیار کوچکی از هنر باستانی شوش را ببینند و از خود بپرسند این شهر افسانه ای کجا است؟ چه کسانی دست به ساخت چنین آثار هنری بی مانندی زدند؟ هدف و پیام آن ها چه بود؟ سفر می شما را در شناخت هر چه بیشتر شهر باستانی شوش یاری می رساند. ![آثار باستانی شوش در موزه لوور]()
![شوش]()
![The tomb of the prophet Daniel]()
شوش دو دوران طلایی را به خود دید. دوران هایی که دلیل اصلی شهرت این شهر شدند. دوران شیلهاک اینشوشیناک، و دوران داریوش اول هخامنشی. منطقه باستانی شوش از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. چهار بخشی که چهار عنصر مهم شوش باستان را روایت می کند. تپه آکروپل، تپه آپادانا، شهر پیشه وران و شهر شاهی. ![شهر شاهی]()
![آثار باستانی شوش در موزه لوور]()
![تپه باستانی آکروپل شوش]()
![قلعه شوش]()
![مجسمه ملکه ناپیرآسو]()
![تپه آپادانا]()
![شهر شاهی شوش]()
![کاخ شاهور یا شاوور شوش]()
منبع: https://www.safarme.com/

معنای نام شوش
در مورد نام شوش گمانه های بسیاری زده اند. برخی شوش را به معنای خوب، خوش و خرم گرفته اند. عده ای دیگر اما گفته اند که شوش یا شوشن، به معنای گل سوسن است. یونانی ها به این شهر سوسا می گفتند. حالا نام Susa در زبان انگلیسی مشهورتر از Shush است. اما به احتمال قوی تمام این گمانه ها نادرستند. ایلامی ها نام شوش را به شکل شوشون یا شوشان می نوشتند و این نام از نام الهه ایلامی یعنی اینشوشیناک می آید. اینشوشیناک یکی از مهم ترین الهه ها در تمدن ایلام بود. او وظیفه نگهبانی و پاسداری از شوش را نیز بر عهده داشت. اینشوشیناک، علاوه بر مراقبت از شهر، الهه دنیای مردگان نیز بود. به این ترتیب مردم شوش بعد از آن که در این دنیا از خدمت ناخونته مرخص می شدند، تحت فرمان اینشوشیناک قرار می گرفتند. اینشوشیناک،خدای دنیای مردگان، الهه ای شوم و سیاه نبود. در میان شاهان ایلام نام ناخونته و اینشوشیناک به طور مساوی به چشم می خورد. شاهانی مانند شتروک ناخونته، شیلهاک اینشوشیناک، کوتیر ناخونته و هلوشو اینشوشیناک. حتی به نظر می رسد که او مهم ترین خدای این تمدن ایرانی و غیرپارسی بوده باشد.
ذکر شوش در منابع کهن
در متون قدیمی، شوش شهر بسیار مهمی است. افراد بزرگ و با نفوذی در این شهر زندگی می کردند که از آن ها در تورات و انجیل یاد شده است. دانیال نبی و نحمیای پیامبر هر دو از رسولان اهل شوش بودند. با این وجود نام شوش در تورات بیشتر در داستان ایشتار یا آستار به کار رفته است. در متون مقدس کهن، حضرت نوح پسری داشت به نام سام و ایلام پسر بزرگ سام بود. شاید او بود که تمدن ایلام را به وجود آورد. در این روایت ایلامی ها (یا سوزیانا به معنی اهالی شوش) در ابتدا یکتا پرست بودند. اما بعدها از تعالیم نوح فاصله گرفتند و خدایان گوناگون را پرستیدند. از این نظر، مطالعه بر روی شوش می تواند تاثیر زیادی بر شناخت امروز ما از ادیان بگذارد.
شهر باستانی شوش
محوطه باستانی شوش دلیل اصلی سفر جهانگردان به این منطقه تاریخی است. کاوش های باستان شناسی نشان می دهد که قرن ها پیش از پیدایش ایلامی ها، شوش محل سکونت انسان بوده است. این افراد به دلیل وجود آب کافی، گرمای نسبی هوا و خاک حاصل خیز در خوزستان ساکن شده بودند. تجارت، از دیگر مشاغل ساکنین ابتدایی شوش بود. به همین دلیل این مردم رفته رفته ثروتمند شدند. ثروتی که به قانون، امنیت و حکومت مرکزی نیاز داشت. به همین دلیل یکی از نخستین سلسله های شاهی تاریخ، در شوش به وجود آمد.

کشف شوش
در زمان ناصرالدین شاه قاجار، فرانسوی ها به اهمیت باستانی شوش پی بردند و فهمیدند که این سرزمین، همان شهر شوشان افسانه ای است. شهری که در موردش داستان های زیادی گفته بودند و تا آن زمان کسی از محل دقیق آن خبر نداشت. از حدود 30 سال بعد کاووش های باستان شناسی در این منطقه آغاز شد. این کاووش ها آسیب زیادی به بافت کهن شوش زد و معدود آثار سالم به دست آمده، به طور غیرقانونی از ایران خارج شد. علاقه شاهان قاجار به فرانسه، در این غارت ها نقش داشت. اما حتی وقتی شاه دستور توقف کار را داد، باز فرانسوی ها به دزدی ادامه دادند و مهم ترین آثار شوش را با کشتی از ایران خارج کردند. بخشی از این گنجینه سر از موزه لوور درآورد. از این میان می شود به سرستونی با وزن 10 تن به شکل گاو دو سر، دیوارهای آجری لعاب دار با نقش گاو و انسان و شیر، و نیز ظروف و کتیبه های کهن اشاره کرد. محلی ها می گویند که فرانسوی ها، بعد از آن که مجبور شدند شوش را ترک کنند، هر چه توانستند را با خود بردند و آثار باقی مانده را تخریب کردند تا بر ارزش گنجینه ای که به دست آورده اند افزوده شود. در نظر آن ها تنها سرستون باقی مانده در شوش، در ابتدا سالم بود و در زمان قاجار، به دست فرانسوی ها تکه تکه شد.
تپه باستانی آکروپل
آکروپل بلندترین تپه در منطقه باستانی شوش است. اولین چیزی که در این تپه به چشم می خورد، یک برجستگی بزرگ از جنس خاک است. این برجستگی در واقع شاخص ارتفاع است. یعنی تپه باستانی پیش از آغاز کار حفاری در آن ارتفاع قرار داشت. به این شکل می شود عمق حفاری را تشخیص داد. تپه آکروپل، آثاری را از پیش از دوران ایلامی در دل خود دارد. اما مهم ترین ساخت و سازهای این تپه، در زمان ایلامی ها رخ داد. کاوش ها نشان می دهد که پس از ایلامی ها، این قسمت از شهر در زمان مادها، هخامنشیان، سلوکیان، ساسانیان و دوره اسلامی تا قبل از حمله مغول، رونق و اعتبار داشت. بیشتر آثار باستانی شوش، در همین تپه آکروپل کشف شده اند.
قلعه باستان شناسی
این قلعه، که به قلعه شوش معروف است، به هیچ کدام از دوره های ایلامی، هخامنشی، ساسانی و یا اسلامی مربوط نیست. این قلعه را ژاک دمورگان، باستان شناس فرانسوی ساخته است. فرانسوی ها می دانستند که مدت زیادی در شوش خواهند ماند و کاوش های آن ها به یک یا دو فصل خلاصه نخواهد شد. برای همین تصمیم گرفتند که قلعه ای بسازند تا علاوه بر اقامت، امنیت آن ها را نیز تامین کند. این قلعه که در زمان قاجار بنا شد، نقشه ای نظامی دارد و کمتر به یک سکونتگاه برای دانشمندان شبیه است. همین قلعه به تنهایی نشان می دهد که هیئت فرانسوی تا چه اندازه نسبت به آثار باستانی بی رحم بودند. برای ساخت قلعه باستان شناسی، از آجرهای کاخ آپادانای هخامنشی و چغازنبیل استفاده شد. برخی از این آجرها حاوی خطوط میخی به زبان های ایلامی، بابلی و پارسی باستان هستند که در روند ساخت و ساز آسیب زیادی دیدند. از همین رو به سختی می توان باور کرد که این فرانسوی ها با قصد کاوش علمی به شوش آمده باشند. به خاطر همین آجرها است که گاهی به قلعه شوش، موزه آجرشناسی هم می گویند. تنها نکته مثبت در این تخریب و بی توجهی، ماندن آجرهای کهن در ایران بود.
مجسمه ملکه ناپیرآسو
مجسمه ناپیرآسو از مهم ترین کشف های باستانی دنیا است و امروز شهرتی جهانی دارد. این مجسمه در تپه آکروپل پیدا شد. متاسفانه این مجسمه نیز از ایران به سرقت رفت و حالا در موزه لوور قرار دارد. مجسمه ملکه در ابعاد واقعی و به شیوه رئال ساخته شده است و اطلاعات زیادی را از وضعیت لباس و فرهنگ دربار ایلامی به ما منتقل می کند. بیشتر وزن مجسمه (در حدود 1750 کیلوگرم) از مس تشکیل می شود. روی مس یک لایه برنز قرار دارد. لایه سوم که از طلا و نقره بود، امروز بر روی مجسمه دیده نمی شود. متاسفانه تندیس ناپیرآسو سر ندارد و دست چپش به شدت آسیب دیده است. در انگشت انگشتری دست چپ ملکه یک حلقه دیده می شود. به این شکل می فهمیم که حلقه ازدواج در آن دوران هم مرسوم بوده است. ملکه چهار النگو نیز به دست دارد. لباس او لباسی فاخرو بلند، با آستین های کوتاه است. در قسمت پایینی لباس، طرح ها و گلدوزی هایی ساده دیده می شود. دست او بر روی شکمش است. همین شکل طراحی دست ها، باعث شده که به مرور این بخش از مجسمه شکسته نشود و تا امروز سالم بماند. او همسر اونتاش ناپیراشا، سازنده چغازنبیل بود. موزه لوور به در اختیار داشتن ستون اونتاش ناپیراشا نیز افتخار می کند.
قانون حمورابی
کتبیه حمورابی یا قانون حمورابی از مهم ترین آثار باستانی کشف شده در تپه آکروپل است. این کتیبه یکی از قدیمی ترین متون قانونی است که باستان شناسان تا به امروز پیدا کرده اند. قانون اورنامو، به زبان سومری از قانون حمورابی قدیمی تر است. اما به اندازه قانون حمورابی مفصل نیست. متن حمورابی 282 ماده دارد. این قوانین شامل احکامی در مورد تجارت، تهمت، برده داری، قانون کار و حقوق کارگری، دزدی، بدهی، ازدواج و طلاق هستند. البته قانون حمورابی آن قدرها هم انسانی و منطبق بر حقوق شهروندی نیست. به عنوان مثال در متن این قانون، رودخانه به عنوان یک قاضی عادل شناخته می شود که فقط بیگناهان را در خود غرق می کند. بر اساس قانون حمورابی، اگر متهمی در رود غرق می شد، اتهام ثابت می شد و خانه اش به شاکی می رسید. اگر متهم از رودخانه نجات پیدا کرد، شاکی کشته می شد و اموالش به متهم می رسید. همچنین بیشتر جرایم، از جمله دزدی با مجازات سنگین مرگ همراه بودند. با این وجود، داشتن قانون بهتر از نداشتن آن است. این متن قانونی به دستور حمورابی، پادشاه بابل بر روی سنگی از جنس بازالت به ارتفاع دو و نیم متر نگاشته شده است. شوتروک ناخونته، این کتیبه را با خود از بابل به شوش آورد و به نظر می رسد قوانین حمورابی در شوش نیز اجرا می شدند. این اثر، از دیگر آثاری است که در زمان قاجار به طور غیرقانونی از کشور خارج شد و به موزه لوور راه یافت.
تپه آپادانا
در زمان داریوش اول هخامنشی، شوش رونقی دوباره گرفت و به دوران طلایی خود بازگشت. داریوش اول دوباره امپراتوری هخامنشی را احیا کرد و کشور را متحد ساخت. پیش از او بردیای دروغین یا همان گئومات، تاج شاهی را بر سر گذاشته بود و ادعا کرده بود که پسر کورش است. داریوش که داماد کورش بود، او را کشت و هخامنشیان را از خطر نابودی نجات داد. شرح این ماجرا در کتیبه بیستون نگاشته شده است. داریوش علاقه زیادی به ایجاد کتیبه داشت و سنگ نوشته های گوناگونی مانند کتیبه گنجنامه در همدان و بیستون در کرمانشاه تحریر کرد. داریوش همچنین بناهایی از سنگ ساخت. در حالی که پیش از او، خشت و گل، مصالح اصلی ساختمان به حساب می آمد. داریوش در شوش و پارسه دو کاخ بنا کرد، که هر دو هفتاد و دو ستون سنگی داشتند. گویا عدد 72 برای هخامنشیان قداست داشت. این کاخ ها را آپادانا، به معنای بار عام، می نامیدند. مردم در این کاخ ها می توانستند شاه را از نزدیک ببینند و عرض شکایت و یا طلب قضاوت کنند. ستون های آپادانا مدور بودند. پایه ها به گل 12پر لوتوس یا نیلوفر آبی مزین بودند. در بالای این ستون های 18 متری، سرستون هایی بزرگ به وزن ده تن به شکل دو گاو شاخدار قرار می گرفتند. این ستون های بدون ملات با بست های سربی به هم متصل می شدند. دیوارهای کاخ آپادانا با آجرهای لعاب دار بسیار زیبایی تزئین شده بودند. سازندگان آپادانا برای ایجاد این نقش ها، از دروازه ایشتار در بابل الهام گرفته بودند. کاخ آپادانای شوش در زمان اردشیر اول آتش گرفت. در زمان اردشیر دوم این کاخ بازسازی شد. آپادانای پارسه را اسکندر مقدونی تخریب کرد. آپادانای شوش اما تا زمان اشکانیان پابرجا بود.
شهر شاهی شوش
در زمان قدیم، دستگاه حکومتی تنها به شاه و اطرفایانش محدود نمی شد. بزرگان و نجیب زادگان دیگری نیز در کشور بودند که در شهر شاهی زندگی می کردند. پس از آتش گرفتن آپادانا، یک بار عام در شهر شاهی بنا شد. این کاخ به آپادانا شباهت داشت، اما از آن کوچک تر بود. کاخ کوچک را به نام کاخ هدیش می شناختند. ستون های هدیش بر خلاف آپادانا، آجری بودند. به احتمال زیاد، هدیش کاخی موقتی بود و قرار بود تا کامل شدن آپادانا از آن استفاده کنند. به همین دلیل با مصالح ساده تر و در مدت زمانی کوتاه تر ساخته شد.
شهر پیشه وران
وقتی به هنر دست سنگتراشان آپادانا نگاه می کنیم، در می یابیم که در جامعه باستان، این اساتید فن و هنر، آدم هایی معمولی نبودند. هنر دست آن ها در جهان نظیر نداشت و شاید که هنوز هم نداشته باشد. حتی پیش از پارسیان، در زمان ایلامی ها نیز وضع چنین بود. مجسمه ناپیرآسو به تنهایی گواه دانش عمیق و هنر دقیق فلزکاری در شوش است. هنری که هنوز هم در خوزستان و همدان (هگمتانه) رواج دارد. این پیشه وران، صنعتگران و هنرمندان بی مانند در شهرکی فاخر زندگی می کردند. کاخ شاهور یا شاوور در این منطقه بنا شده است. قدمت این کاخ به زمان شاپور دوم باز می گردد. این کاخ 64 ستون دارد. ستون ها به ستون های آپادانا شباهت دارند، اما اندازه آن ها کوچک تر است. کشف این کاخ نقدهای کسانی را بی اعتبار کرد که تخت جمشید را بنایی نا تمام می دانستند. یکی از استدلال های آن ها این بود که چرا بعدها بنایی شبیه به تخت جمشید در ایران ساخته نشد.شهر افسانه ای کابناک
در یک نظریه، تپتی اهر، آخرین شاه از سلسله کیدینو، پایتختش را از شوش به کابناک آورده بود. او در همان منطقه نیز مرد و به خاک سپرده شد. کابناک امروزه به نام هفت تپه شناخته می شود که از دیرباز، از مراکز مهم تولید شکر به حساب می آمد. تردیدی وجود ندارد که کابناک از مراکز مهم قدرت، سیاست و ثروت در تمدن باستان بود. وسعت بی نظیر این شهر نشان دهنده اهمیت آن است. یک مقبره شاهی در هفت تپه کشف شده که احتمال می رود مقبره تپتی اهر باشد. این مقبره نظریه پایتخت بودن کابناک را تقویت می کند. بعد از انقراض سلسله کیدینو، قدرت دوباره به شوش باز گشت. شاهانی مانند اونتاش ناپیرشا و شیلهاک اینشوشیناک بعد از خاموشی فروغ کابناک به حکومت رسیدند.
چغازنبیل
شاید صحبت از سلسله ها و شاهان ایلامی، با نام های عجیب و غریبشان شما را خسته کرده باشد. اما بالاخره سخن به مهم ترین بنای خوزستان و یکی از مهم ترین ابنیه تاریخ جهان رسید. زیگورات اسرارآمیز چغازنبیل. چغا واژه ای بختیاری به معنای تپه است. زیگورات چغازنبیل در زمان اونتاش ناپیراشا (اونتاش ناپیریشا) ساخته شد. او نام این محل را دور اونتاش، به معنای شهر اونتاش گذاشت. دور اونتاش، معبدی بود برای یکی از مهم ترین خدایان ایلامی، یعنی اینشوشیناک. علاوه بر معبد اصلی، 11 معبد دیگر برای خدایان فرعی نیز در این زیگورات وجود دارد. به اعتقاد بسیاری اونتاش، پیش از آن که تمام 22 معبد فرعی را بسازد از دنیا رفت. کاخ های شاهی و گورهایی برای خانواده سلطنتی نیز در این زیگورات پیش بینی شده بود. اونتاش می خواست با ساختن یک مرکز جدید و جامع مذهبی، قدرت را از شوش و انشان، در شهر خودش مجتمع کند. البته که با مرگ او حکومت در شوش باقی ماند، اما چغازنبیل بدون استفاده باقی نماند و اهمیت مذهبی خود را برای مدت ها حفظ کرد. زیگورات چغازنبیل اولین سایت ایرانی است که در فهرست جهانی یونسکو به عنوان یک میراث جهانی به ثبت رسیده است. این زیگورات سالم ترین بنای باقی مانده از هزاره دوم پیش از میلاد است. شوش در تمام دنیا مشهور است و صنعت جهانگردی این شهر به تبلیغات چندانی نیاز ندارد. اما حفظ، نگهداری و توسعه این میراث کهن، عزمی ملی و همتی بلند مطلبد.
اگر مایل هستید بیشتر بخوانید:
1 خرداد 1396